آدم ها . دقت کنید ، آدم ها و نه دنیا و نه زندگی. آدم ها علاقه ی شدیدی به سرعت دادن به همه چیز دارن. به وابسته شدن . به متعهد شدن. به این که سریع استارت فلان کار و فلان چیز را بزنند و بروند تهش را در بیاورند. سریع از این مقطع تحصیلی به آن یکی مقطع بروند. سریع ازدواج کنند. سریع کار پیدا کنند و دَرَش هم هی تند تند پیشرفت کنند. سریع بروند مرحله بعد. فکر هم می کنند صد البته.ولی فکر هم سریع باید بکنند. سریع حرف می زنند. کلا سریع عمل می کنند. درنگ جایز نیست. اصلا سریع تصمیم می گیرند. بعد دلشان هم می خواهد با این دلیل و اون قانون و این تبصره برایش توجیه پیدا کنند. شرع است. عرف است. درست است. درست نیست. قانون اینجور. قانون اون جور. این امتیاز . اون امتیاز . دیگران این طور می گونید. دیگران فلان طور می گویند. سنت است. مُد است. بعد می اندازند تقصیر زندگی تکنولوژیک . بعد خودشان را به زور از همه اتهام ها تبرئه می کنند. بعد تو را هم مجبور میکنند هُل بخوری. هُل نخوردی هم ناجور میشود. از آن ها نیستی. از این مردم نیستی. چون هُل نیستی غیر منطقی هستی. چون هُل نیستی، چون دلت میخواد همه چیز را مزه مزه کنی. چون برای متعهد شدن دل دل نمیکنی. چون از این وضعیت به آن یکی وضعیت در کسری از ثانیه تغییر حالت نمی دهی. آدم مسخره و آدم کم شعور و آدم نفهمی هستی. اصن نباشی بهتر است. چون در این خِیلِ جمعیت حل نمیشوی. باید بدویی. باید تعجیل کنی. باید سریع انتخاب کنی. باید سریع بیفتی در دل ماجراهای تازه. بعد تهش هم می گویند لذت ببر. اصن لذتش در همین پیوستگی و سرعت است.
لذت ببر دیگه!! بهونه ات چیه ؟؟ تو نمیفهمی، بزرگ شدی حالیت میشه.