رفتم مغازه که آلبوم آخر علیرضا قربانی رو بگیرم ، مسئول قسمت موسیقی فک کرد یه چیزایی حالیمه که داغ داغ آلبوم می خرم!! شروع کرد چند تا آهنگ و آلبوم و اینای دیگه هم معرفی کردن که منم شانسی شنیده بودمشون ، شروع کردم راجع بهشون حرف زدن، طرف هم جو گرفتش و یه سی دی از اون زیر در آورد و گفت که به نظرش صد در صد از این خوشم میاد! ازش خواستم اگر میشه کیسه اش رو پاره کنه و آهنگ رو بزاره و من بعد از شنیدنش نظر بدم ، طرف هم مرامی سی دی رو از حالت مهر و موم در آورد گذاشت تو لپ تاپ! بد نبود موسیقی اش ولی ارزش خریدن نداشت ، اما روم نمیشد بعد از باز شدن سی دی بگم نمیخوامش، گفتم خیلی خوبه و تو دلم قول دادم به خودم که دم صندوق که رفتم برمی گردم پیش آقای موسیقی و میگم پول کم آوردم! دم صندوق که رسیدم دیدم روم نمیشه، با خودم گفتم ولش کنم توی مغازه ، یه جای دور از آقای موسیقی و برم ولی دیدم اون حتی زشت تر و حتی یک جور بی عرضگیه !!!
بیشتر از ۵ دقیقه وسط مغازه واستادم و مونده بودم که برم سی دی رو به خود مسئولش پس بدم و با شهامت بگم نمیخوام ؟؟!! یا همونجا ولش کنم !!؟؟
تهش ولش کردم ، یه جا بین دستبندهای بافت و دفترچه طرح دار ها ولش کردم ! بعدش هم تندی زدم بیرون ! و مطمئنم تا مدت ها از خجالت اون ورا پیدام نمیشه !! پیش خودم عهد کردم دفعه ی بعد که دفعه ی ده هزارم خواهد بود ، با شهامت برگردم به فروشنده بگم : آقا یا خانوم شرمنده ! ولی خوشم نیومده و علاقه ای به خرید کالای مورد نظر در ممن نیست !!!!