نامه به فاسدی که هرگز متولد نشد!
پنجشنبه, ۴ آذر ۱۴۰۰، ۰۱:۲۴ ب.ظ
آه. کاش میشد فساد کنم. کاش بلد بودم فساد کنم. کاش میدونستم فساد کردن چیه. کاش در فساد کردن شجاع بودم. کاش برای فساد کردن حس پیری نمیکردم. کاش عصا قورت داده نبودم. کاش عاشق چیزهای عجیب بودم. چیزهای شهوت انگیز. چیزهای غریب. کاش متفاوتِ غیرقابل پذیرشی بودم که مدام از خط بیرون میزد. کاش شجاعتر بودم. کاش بیپرواتر بودم. کاش بلد بودم و میتونستم در هم برهم و در لحظه زندگی کنم.
۰۰/۰۹/۰۴