حرکتی نیست جز لرزشِِ دستام
دستم می لرزه. سیگار روشنه و داره کم کم به ته میرسه. دود از دهنم بیرون نمیاد. یه بطری کنارم روی پله هاست. دستم بهشه. یه پک سیگار یه قلپ از بُطر. دستم می لرزه. پله ها خیسه. آسفالت خیسه. همه چی آینه شده توی خیسیِ خیابون. طاق بالا سرم خیسه. آب چکه میکنه . نور نیست. تاریکه. اون دور. خیلی دور یه چراغی هوا رو زرد کرده. زمین زیر پاش رو ، چاله ی زیر پاش رو زرد کرده. پله ها سیمانی و زشته. خونه ی پشت سرم ساکته. چراغ توش روشن نیست. دیواراش قرمزه، کثیفه. چوبِ قابِ پنجره ها جا به جا کنده شده. پوسیده. سیگارم تموم میشه. سیگار بعد رو روشن میکنم. باد میاد . سخت روشن میشه. دست می کشم به سرم . آب چکه کرده روش. سرم کچله. بدون مو. صورتم تکیده است. لاغر. دستام جون نداره بطری رو بلند کنه. زور میزنم. لباسم خاکستری. آستین بلند. پارچه کشی. جلوم دیواره. اطرافم آدم نیست. تاریکه. دستام می لرزه. مزه ی دود سیگار مخلوط میشه تو مزه ی شراب. نمیدونم چه مزه ای میده ولی مخلوط میشن تو هم . آب دماغم راه افتاده. کفشام عروسکیه. سیاه. تخت. بدونِ زلم زیمبو. یه پا رو جمع کردم. یه پام رو بغل گرفتم. پشت سرِ کچلم با روسری کوچیکه آبی و زردِ زشت گرم مونده. لبام کبوده. مزه ی شورِ تخمه میده. ملتهبه. دست میکشم به سرم. دور لبم. پام رو عوض میکنم و اون یکی رو بغل میکنم. جلوم دیواره. دستام می لرزه. هوا تاریکه و خیسه. همه چی مثلا آرومه و ساکن. هیچ حرکتی نیست جز لرزش لعنتی دستام. مست نشدم. نمیشم. بلد نیستم. جلوم رو می بینم. دیوار رو می بینم و باز پاهام رو جابه جا میکنم. تنها دلخوشیم اینه که آدم نیست. هیچ کس نیست. الان نیست . تو این خیابون نیست ولی او ور تر. یه خیابون اون طرف تر پر از آدمه . دلخوشیم اینه که اینجا . همین لحظه همین نقطه آدم نیست. هیچ کس نیست. برای هیچ کس هیچ توضیحی لازم نیست. هیچ کس کاری بهم نداره. هیچ کس مواظبم نیست. هیچ کس مراقبم نیست. هیچ کس به پر و پام نمیپیچه. به هیچ کس نباید فکر کنم. برای هیچ کس نباید کاری بکنم. می لرزم و نشستم و نگاه میکنم.