لذت
تاثیرگذارترین آدم ها در طول تاریخ، کسانی بودند که از انجام آن چه می کردند غرقِ در لذت و رضایت می شدند. چه آن ها که بد کردند و چه آن هایی که از جهان جایی بهتر برای زندگی ساختند. هیتلر و نرون از به آتش کشیدن رم و اروپا به اوج لذت می رسیدند و انیشتین از شکافتن هسته ی ناچیز یک اتم. پیامبر از دستگیری هزاران مظلوم لذت می برد و ابلهی از کشتن ١٢ بی نوای غیر همفکر در دفتر یک مجله. یزید کشت چرا که به دنبال لذت خلافت بود و امام حسین کشته شد چرا که در جستجوی لذت حق خواهی و براندازی ظلم بود. لذت. این عنصر جدا نشدنی از هر بد و خوبِ مهم. و چه آدم ها که تاثیرگذاری خود را در اوجِ لیاقت و کفایت با بی توجهی به لذت کمرنگ و بی رنگ کرده اند. و چه وقت ها که آدم بین مصلحت و لذت ، مصلحت را انتخاب می کند. و چه کارها که به خاطر مصلحت هرگز انجام نشدند. و چه لذت ها که به اشتباه هوا و هوس تلقی شدند و چه هوا و هوس ها که به اشتباه به جای لذت به مردم قالب شدند. و چه زمان ها که می بینیم لذت نمی بریم و بی اعتنایی می کنیم و چه ساعت ها که می بینیم لذت می بریم و تعلل می کنیم. ماجرا دقیقا این این است که این لذت را چطور بشناسیم و چه طور به آن توجه کنیم و تا کجا به آن پر و بال بدهیم و اصلا کی و کجا به آن اجازه ی جولان دادن بدهیم ؟! برای لذت بردن عایا دست به تغییر بزنیم ، عایا نزنیم ؟؟ در لذت های خود گم شدن و سرگردان ماندن و سرگیجه گرفتن، کَم از آوارگی ذهن و روح ندارد! چنگ به لذت های کوچک انداختن و پشت پا زدن به بزرگترهایشان کم از بزدلی ندارد! آواره نباش، بزدل هم نمان راحله. بگذار جایی روحت ساکن باشد و به افتخار شجاعتت پا روی پا انداخته، چای تلخ همیشگی را بنوشی و خستگی در کنی و تغییر را زیر دندانت مزه مزه کنی. بگذار بترسی ولی حال بازنده ی تمام شده ی مایوس را به خود نگیری . بگذار زندگی ات لبریز از لذت های ترسناک و غیر مصلحت اندیشانه و به دور از دو دو تا چهار تاهای معمول بشود. بگذار این دل لعنتی کمی قرار بگیرد. اصلا میدانی؟! بگذار خدا از آفرینش تو پر ز لذت بشود. بگذار باور کند که مخلوقش قدر لحظه می داند.