Robocop
اولین بار که فیلم Robocop 1 رو تو بچگی دیدم ، شبش خواب بدی اومد سراغم. نمی دونم از چه چیزه فیلم ترسیده بودم ولی یکی از واضح ترین کابوس های زندگیم بعد از دیدن همین فیلم بود. وقتی تبلیغ فیلم 2014 اش رو دیدم، بیش از اندازه مشتاق بودم که بفهمم چه نکته ای توی داستان بوده که من رو اون چنان ترسونده بود. دانلود کردم و به تماشا نشستم. واقعیت اینه که ده دقیقه اول فیلم (چیزی که اتفاقا توی نسخه ی اول نبوده) به شدت من رو وحشت زده کرد. داستان از جایی شروع میشه که یک برنامه ی تلویزیونی در حال معرفی پروژه ی جدید ارتش آمریکاست که طی اون سربازان آمریکایی دیگه قرار نیست انسان ها باشند و روبات ها میخوان جای اونا رو بگیرن. برنامه تلویزیونی با خبرنگارش در یک کشور ارتباط تصویری می گیره تا نحوه اشغال اون کشور توسط این ارتش روباتی رو نشون بده. فیلم داشت جلو می رفت و من هم حس خاصی نداشتم. اومدم این قسمت رو بزنم جلو تا برسه به روبات شدنِ شخصیت اصلی داستان که یهو دیدم توی نمای بالایی که از شهر اشغال شده نشون داد، برج میلاد خود نمایی میکنه. فیلم رو زدم عقب که دیدم بعله ، خبرنگار مذکور داره operation freedom Tehran رو گزارش میکنه مثلا، و از اون جایی که مثل همیشه شهرهای ایران رو مثل شهرهای عراق و افغانستان و امثالهم با سه چرخه و زنانی که حجاب عربی دارند نشون داده، من متوجهش نشدم. دقتم بیشتر شد. نماینده ی پنتاگون یا همچین چیزی داشت توضیح میداد که دیگه از این به بعد ارتش آمریکا برای آزاد کردن مناطق مختلف جهان حتی یک قربانی هم نمیده و قرار نیست اتفاقات ویتنام و افغانستان و عراق تکرار بشه. تاکید میکرد که " Honest people over there will appreciate it". و مجددا مجری روی حرف اون نماینده صحه میذاشت که
For the first time in their lives (honest people), they get to watch their children grow up in safety and security
و باز تهران رو نشون میداد که توی اون روبات ها مردم رو کنار خیابون به صف کردن و به شکل زننده ای شهر رو به اشغال خودشون در آوردن. یه چیزی تو مایه های صحنه های فیلم بازمانده، البته بدون مرگ و میر. و در ادامه اش هم که عملیات انتحاری یک سری جوون که بعضی هاشون با لحجه فارسی دَری حرف میزدن و من کاری به اونا ندارم.
واقعیت اینه که به نظرم این تیکه از فیلم حکم یک اخطار علنی به ایرانیها و حکومت بود. که نگران نباشید ، ما به هر قیمتی شده بهتون حمله میکنیم و دیگه این دفعه ترمزی به اسم "مردم آمریکا " و جان سربازهای آمریکایی هم نیست که جلومون رو بگیره. و تاکید مسخره و همیشگی آمریکا روی صلح آمیز بودن اعمالش و جنگ هایی که به راه می اندازه حکم مشروعیت بخشیدن به این ارتش جدید رو داشت. من تمام اون ده دقیقه حس می کردم دارم آینده وحشتناک ایران رو میبینم که هیچکاری هم برای جلوگیری ازش به ذهنم نمیرسه. و میتونم به جرات بگم که چنین پروژه ای برای مقابله با ایران قطعا وجود داره. روبات هایی که انسان نیستند و قدرتشون به قدری هست که حتی مردم با ایمان و جان بر کف ایران هم نمی تونن با اونها مقابله کنند. (تنها سلاح احتمالی ایران)
دوست داشتم این ده دقیقه رو می ریختم روی گوشیم و می رفتم سراغ آدمایی که پارسال موقع تبلیغات انتخاباتی بهم می گفتن ، "بذار بهمون حمله کنن ، وضعمون از این بدتر نمیشه که دیگه، بذار جلیلی بیاد سر کار که اصن این حمله هر چه زودتر اتفاق بیفته" . دوست دارم بهشون نشون بدم قراره چه حقارتی رو در جربان حمله خارجی تحمل کنیم . و دوست دارم بهشون ثابت کنم که همیشه بین دو گزینه بد ، یکی بد هست و دیگری "بدتر" .