تعلیق

تعلیق

به خودم اومدم و دیدم که زندگیم شده پر از ذوق و هیجان و البته اضطراب و کمی هم ترس برای آینده ای پر از عدم قطعیت ها و ناشناخته ها و البته موفقیت ها و شکست ها. آینده ای که به جز یه تصویر تار چیزی ازش ندارم، اما میدونم دارم به سمتش حرکت میکنم و با هر قدمم، خودم و خودش بهش سر و شکل میدیم. این شد که اینجا شد "تعلیق." تعلیقی (انگلیسی: Suspense) که به قول ویکی پدیا جان: " به حس و کشش تنش‌آلود و پرهیجانِ برآمده از موقعیتی غیرقابل‌پیش‌بینی و مرموز گفته می‌شود."

عضویت در خبرنامه معرفی کتاب
کتابخونه

خونده‌های اخیر

The Bell Jar
really liked it
I finished this book more than two weeks ago, and I was too glad I am done with it that totally forgot to write a review, though it has been haunting me since. A semi-autobiographical novel about depression and suicide (and suicidal thou...
بیروت ۷۵
liked it
tagged: soon-to-be-read
همسایه ها
it was amazing
tagged: ادبیات-زندان

goodreads.com

کتابهای رو طاقچه، زیر تخت، توی کیف، توی دست، و به تازگی توی گوش و توی کیندل

Electric Arches
tagged: currently-reading
The Art of the Novel
tagged: currently-reading
آخرین انار دنیا
tagged: ادبیات-جنگ-و-ضد-جنگ and currently-reading
فاوست
tagged: currently-reading

goodreads.com
شبکه اجتماعی جات
بایگانی

رای می دهی یا نه ؟؟

دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۳۴ ب.ظ

"رای می‌دهی یا نه ؟؟"، سوالی که هر روز آدم‌های زیادی ازم می پرسند و بیش از یک بله و خیر ساده هم جواب می خواهند. گاه یاد آن "چرا؟" های داخل پرانتز، جلوی بعضی از جملات کتاب درسی هایمان می افتم که کمتر پیش آمد به دنبال پاسخش بروم! پاسخ من به سوالِ مذکور نیز توفیر چندانی با همان جملات ندارد، جوابم مشخص است  ، بله رای می دهم، ولی چرایش را یا نمی دانم یا حداقل دلایلم به تصور خودم قابل دفاع نیست . بعد از جواب دادن نیز، دوستان گویی که از قبل یک لیست از ایراداتِ وارد به جوابم آماده کرده اند، تا ده یا پانزده مورد را بی وقفه می شمرند و می روند . این شد که به چرایی جوابم بیشتر فکر کردم، نه صرفا برای پاسخ به دیگران ، برای خودم و اینکه چرا فکر می کنم دلایلم برای دیگران لزوما منطقی نیست . در این بیشتر فکر کردن رسیدم به یک ویژگی که شاید اولین بار بیشتر به صرف همراهی با نوعی جریان و تفکرِ فرد یا افراد وعملکرد آن و ... پذیرفته بودم، "اصلاح طلبی".

واقعیت این است که من خودم و روحیاتم اصلاح طلب است ، نه انقلابی (حداقل هنوز)؛  و به نظرم اصلاح طلبی مقدمه ای بر انقلاب نیست، که اگر حتی به خشن ترین وجه ممکن سرکوب شد وبه نتیجه نرسید کنارش بگذاریم، و ناخودآگاه گامی بلند به سوی انقلاب و دگرگونی از بیخ و بن برداریم!  قبول که همه چیز در این بلبشو غلط در غلط است ، تقلبِ مجدد امری است ممکن، دوستان و آشنایان و بزرگان در زندان اند، مشکل از آن بالاتری هاست و رییس جمهور هیچ کاره، اگر شرکت کنیم باز می گذارند به حساب شرکت پر شور و پزش را می دهند به رسانه‌ی بیگانه، فکر می کنند اعتراضی به وضعیت موجود نداریم و چه و چه و چه ، ولی باید انتخاب کرد ! یا باید به کوچکترین امید ها برای اصلاح هم چنگ زد و اصلاح طلب ماند، یا به هر دلیلی مثل تحریم، بی تفاوت از کنارشان گذشت و خاموش منتظر یک کن فیکونِ اساسی ماند .

 من نه اینکه به معنای واقعیِ کلمه امیدوار باشم، ولی مطمئنم که به هزار دلیل از این دگرگونیِ عظیم و احتمالی بیم دارم، و خوب از آن‌جایی که راه حلِ بسیاری از آن ده- پانزده ایرادی که دوستان از جواب مثبتم می گیرند (و به حق نیز اشکالات واردی است)، یا تدریجی است و با هزار اما و اگر، و یا کوتاه مدت و در غالب همان تغییرات اساسی ، در نتیجه تا اینجا ی کار رای می‌دهم، حداقل تا زمانی که ایرادی بدونِ دو دورنمای بالا بشنوم.

اما همان طور که پیداست، دخالتِ بارزِ شخصیت، تفکر، عقیده و روحیه ی من در این استدلال همان نکته ای است که باعث می شود به راحتی در برار پرسش‌کننده آچمز شوم .

شما چرا رای می دهید ؟؟ شما هم به دلایل شخصیتی ؟؟

 
 
 
 
 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی