تعلیق

تعلیق

به خودم اومدم و دیدم که زندگیم شده پر از ذوق و هیجان و البته اضطراب و کمی هم ترس برای آینده ای پر از عدم قطعیت ها و ناشناخته ها و البته موفقیت ها و شکست ها. آینده ای که به جز یه تصویر تار چیزی ازش ندارم، اما میدونم دارم به سمتش حرکت میکنم و با هر قدمم، خودم و خودش بهش سر و شکل میدیم. این شد که اینجا شد "تعلیق." تعلیقی (انگلیسی: Suspense) که به قول ویکی پدیا جان: " به حس و کشش تنش‌آلود و پرهیجانِ برآمده از موقعیتی غیرقابل‌پیش‌بینی و مرموز گفته می‌شود."

عضویت در خبرنامه معرفی کتاب
کتابخونه

خونده‌های اخیر

The Bell Jar
really liked it
I finished this book more than two weeks ago, and I was too glad I am done with it that totally forgot to write a review, though it has been haunting me since. A semi-autobiographical novel about depression and suicide (and suicidal thou...
بیروت ۷۵
liked it
tagged: soon-to-be-read
همسایه ها
it was amazing
tagged: ادبیات-زندان

goodreads.com

کتابهای رو طاقچه، زیر تخت، توی کیف، توی دست، و به تازگی توی گوش و توی کیندل

Electric Arches
tagged: currently-reading
The Art of the Novel
tagged: currently-reading
آخرین انار دنیا
tagged: ادبیات-جنگ-و-ضد-جنگ and currently-reading
فاوست
tagged: currently-reading

goodreads.com
شبکه اجتماعی جات
بایگانی

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

بهش میگم میشه. حتما میشه. تو هم خبرنگار میشی. هم عکاس. هم اگر بخوای مهندس. هم شاید پزشک. میتونی وکالت بخونی. بهش میگم میدونی امید به زندگی 85 ساله؟ میدونی این یعنی نزدیکِ 60 سال فرصت داری به همه ی اینا برسی؟ بهش میگم فقط تلاش. فقط باید بخوای. و باز از عمر طولانی. از فرصت. از همه ی اون کارهایی که میشه کرد میگم و چهره ی امیر جلوی چشمام میاد و میره. میاد و میخنده و یادم میاره که فقط 37 سالش بود. میاد و میره و شب موقع خواب تا عمق وجودم دلم براش تنگ میشه. یادم میاد چقدر درگیر شدم که یادم رفته نیست. که نیست. که نیست. که نیست . که امسال محرم حسی نداشتم. مراسمی نرفتم. و حس میکردم همه چیز خیلی الکیه. حس میکردم 11 خرداد عاشورا داشتیم و این یکی اصل نیست. 

آدم تا کجا میتونه تو اون پَس پَس های ذهنش آدم ها رو، شرایط رو، رویاهاش رو خاک کنه؟ تا کی قایمشون میکنه؟ ازشون فرار میکنه؟ 

نمی ترکه این انبارِ لعنتی از حجم نداشته هامون ؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۵۸
راحله عباسی نژاد

گاهی مشکل از پرفکشنیسمِ ابلهانه ی تو نیست مشکل از پِرفکتی است که باید باشی تا به هدف برسی و کمتر از آن کفایت نیست

Sometimes you do not push yourself to be perfect, but your goals, your aims demand you to be perfect. This time your goals push you to be perfect to reach them, and you will simply become nervous...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۴ ، ۲۲:۵۸
راحله عباسی نژاد