تعلیق

تعلیق

به خودم اومدم و دیدم که زندگیم شده پر از ذوق و هیجان و البته اضطراب و کمی هم ترس برای آینده ای پر از عدم قطعیت ها و ناشناخته ها و البته موفقیت ها و شکست ها. آینده ای که به جز یه تصویر تار چیزی ازش ندارم، اما میدونم دارم به سمتش حرکت میکنم و با هر قدمم، خودم و خودش بهش سر و شکل میدیم. این شد که اینجا شد "تعلیق." تعلیقی (انگلیسی: Suspense) که به قول ویکی پدیا جان: " به حس و کشش تنش‌آلود و پرهیجانِ برآمده از موقعیتی غیرقابل‌پیش‌بینی و مرموز گفته می‌شود."

عضویت در خبرنامه معرفی کتاب
کتابخونه

خونده‌های اخیر

The Bell Jar
really liked it
I finished this book more than two weeks ago, and I was too glad I am done with it that totally forgot to write a review, though it has been haunting me since. A semi-autobiographical novel about depression and suicide (and suicidal thou...
بیروت ۷۵
liked it
tagged: soon-to-be-read
همسایه ها
it was amazing
tagged: ادبیات-زندان

goodreads.com

کتابهای رو طاقچه، زیر تخت، توی کیف، توی دست، و به تازگی توی گوش و توی کیندل

Electric Arches
tagged: currently-reading
The Art of the Novel
tagged: currently-reading
آخرین انار دنیا
tagged: ادبیات-جنگ-و-ضد-جنگ and currently-reading
فاوست
tagged: currently-reading

goodreads.com
شبکه اجتماعی جات
بایگانی

being a pioneer

پنجشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۲، ۰۵:۴۶ ق.ظ

لذت کشف جدید با هیچ لذت دیگه ای قابل مقایسه نیست . کشفی که خودت به تنهایی انجام داده باشی . بدون توصیه دیگران . بدون در نظر گرفتن جو غالب. خود خود خودت. خودت همین جوری شانسی یه فیلمی رو دانلود بکنی یا بخری و بزاری ببینی و خوشت بیاد . دست روی یه کتاب نا آشنا بزاری و شروع کنی به خوندنش و بعدا بشه بهترین کتابی که خوندی. چون خودت اولین نفری بودی که درباره اش با خودت حرف زدی، تمام نظراتت و احساساتت خاص و دست نخورده است . قابل اعتماده . شاید واسه همین معمولا از کتابا و فیلما و آهنگ های معروف یا توصیه ای استقبال نکردم . فیلم های ایرانی رو معمولا توی جشنواره می بینم. وقتی که حتی هنوز منتقدین هم وقت نکردن واسشون نقد بنویسن. فیلم های خارجی رو از وقتی که قدرت خرید و دانلود پیدا کردم، کمتر از دیگران میگیرم. همیشه میرم نمایشگاه کتاب و با یک عالم کتاب غریب میام خونه . کتابایی که کمتر کسی دور و برم بشناسه . درباره ی آهنگ هم دست گذاشتم روی ژانری که کمتر کسی بتونه درباره اش نظر بده . موسیقی فیلم . برای همین مثلا وقتی یکی با یه اعتماد به نفسی بهم میگه موسیقی فیلم ایرانی مزخرفه ، سریع یاد یه قفسه موسیقی فیلمم که بعضی هاشون تا بیست هزار تومان برام آب خوردن می افتم و خیالم راحته که چرت میگه . این وسط خیلی از کتابا و فیلم ها و آهنگ های معروف و خوب رو از دست دادم، ولی حداقل هنوز این شانس رو دارم که بدون هیچ پیش فرضی برم سراغ یه فیلم و آخرش از فرط هیجان بخوام زمین رو گاز بگیرم . هیجانی که مطمئنی آدم دیگه ای بهت تحمیل نکرده. بعدش هم بدونم که قراره خیلی ها با تبلیغات من برن سراغش و باید حواسم باشه که دقیق توصیفش کنم . پس بیشتر دل میدم به این تجربه. تجربه ی اولین بودن در زندگی رو با خروار خروار منابع فرهنگیِ فاخر ولی دست مالی شده عوض نمی کنم و به دیگران هم شدیدا توصیه می کنم . علی الخصوص در زمینه فیلم که خیلی ها بر اساس پیشنهاد دیگران دنبالش می کنن.

پی نوشت 1 : کتاب دفتر بزرگ رو که امسال همین جوری از روی خجستگی تو نمایشگاه خریده بودم امروز تموم کردم. اتفاق نابی بود. یک کتاب مینی مالیستی خارق العاده که البته بیست بیست نبود ولی خاص بود و تامل برانگیز.

پی نوشت 2 : من افتخار می کنم که حتی هری پاتر ، خرمگس، دیپارتد، اِرا، قربانی و غیره و غیره رو اول حودم کشف کردم و بعد فهمیدم که معروفن .

جا داره بگم به همون دلیل دستمالی شدن و اینا، هیچ وقت از شجریان خوشم نیومد مثلا.  ( چون همه درباره اش یه جوری حرف میزنن که انگار خدای آوازه و من نمی تونم بدون تاثیر حرف دیگران بهش گوش بدم) .

هیچ وقت هم از فیلم اَمِلی خوشم نیومد، باز چون همه یه جور افسانه واری ازش حرف می زنن.

نوشته های سروش هم هیچ وقت به دلم ننشست ، چون باز همه خیلی در موردش نظر میدن .

پی نوشت 3 : استثناهایی هم البته وجود داره مثل شریعتی که با وجود این که اسمش توی دهن همه هست ، هنوز لوث نشده .

نظرات  (۱)

موافقم! ولی مثلا بادبادک‌بازو بعد از این‌که درباره‌ش کلی تعریف شنیدم خوندم و نتونستم زمین بذارمش تا تموم شد. . مهر به نظر من غمگین و تنها نیست. آغاز خزان شاید برای خیلیا ناخوش‌آینده و بار منفی داره، ولی برای من معنی دیگه‌‌ای داره! چون خزان یا همون پاییز حال منو از همیشه بهتر می‌کنه، خوشحالم می‌کنه. نمی‌دونم چرا! هیچ‌وقت به نظر من فصل غم‌انگیزی نبوده...
پاسخ:
:) خوبه که اینقدر پاییز دوستی !! من عاشق هوای ابری و بارون و اینام :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی